داستان مرد و مرگ
یه بنده خدا نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش …
مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت …
طرف یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعد …
مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست. طبق لیست من الان نوبت توئه …
برای دیدن ادامه هم باید برین ادامه مطلب
موضوعات مرتبط: مطالب ، طنز ، پند آموز ، داستان ، ،
برچسبها: داستان , طنز , خنده دار , پند آموز , ,